بیش از ۸۰۰ خانواده در شهرستانهای گیزاب و پاتوی ولایت دایکندی، از سوی مقامات محلی طالبان دستور کوچ اجباری دریافت کردهاند. از آن میان تاکنون ۴۰۰ خانواده در روستای کندیر شهرستان گیزاب خانههای خود را ترک کردهاند و ساکنان ۱۵ روستای دیگر برای تخلیه خانهها و جایدادهای خود ضربالاجل دریافت کردهاند. ساکنان روستاهایی که به اجبار باید خانههاشان را ترک کنند، از قوم هزاره و پیرو مذهب شیعه هستند.
نامهای که از سوی امینالله زبیر، والی طالبان در دایکندی، برای تخلیه روستاها صادر شده است، نشان میدهد که او به افراد تحت امرش توصیه کرده است در صورتی که مردم در برابر این تصمیم ایستادگی کنند، از نیروی نظامی استفاده شود.
محمد محقق، از رهبران سیاسی هزارهها، در پیوند با این رخداد در صفحۀ رسمی فیسبوک خود نوشته است که مقامات طالبان با کوچ دادن ساکنان روستاهای حاصلخیز در دایکندی که از قوم هزاره هستند و باورمند به تشیع ، زمینهای آنان را میان هواداران خود توزیع میکنند. آقای محقق با هشدار از احتمالِ وقوع فاجعه انسانی، نوشته است: «با كوچ اجبارى مردم در آستانه زمستان، فاجعه انسانى حتمى است و از جانب ديگر اگر مردم ناچار به دفاع شوند، حوادث فاجعهبارتر خواهند شد.»
به گفته آقای محقق، مسئولان محلی طالبان به ساکنان روستاهای حاصلخیز در این شهرستانها دستور دادهاند که اجازه ندارند همه وسایل و ذخیره مواد غذایی در خانههاشان را با خود ببرند. طبق این دستور، هر خانواده میتواند بخش اندکی از مواد خوراکی و محصولاتی را که از زمین خود برداشت کرده است، با خود ببرد.
عبدالحنان همت، از مقامات طالبان، با رد گزارشها در مورد کوچ اجباری هزارهها گفته است که آنچه در دایکندی جریان دارد، یک دعوای حقوقی بر سر زمین است. مقامات طالبان در کابل و دایکندی تاکنون توضیح بیشتر در این زمینه ندادهاند. عبدالحنان همت در حالی کوچ اجباری ۸۰۰ خانواده را دعوای حقوقی خوانده است که امینالله زبیر، والی طالبان در دایکندی، در نامهای که برای تخلیه روستاها صادر کرده است، هیچ اشارهای به حکم محکمه نکرده و مستقیم دستور داده است که «به کمک نیروی نظامی، حق به حقدار سپرده شود.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
کوچ اجباری مردمانی که روزگارشان وابسته به محصولات فصلی زمینهای زراعتی و گلههای گوسفندان است، آنهم در آستانه زمستان و در اوضاعی که فقر و بیکاری بر سراسر افغانستان سایه گسترانده است، میتواند به فاجعه بزرگ انسانی بینجامد. یکی از کسانی که بر خانهها و ملکهای ساکنان روستای خلج در شهرستان گیزاب ولایت دایکندی ادعای مالکیت دارد، شخصی به نام جمهور است که اکنون به عنوان معاون والی طالبان در دایکندی کار میکند. جمهور ادعا کرده است که زمینها و خانههای اجداد او سالها قبل به دست مردم غصب شده است و اکنون زمان بازپسگیری آنها فرارسیده است. در دیگر روستاها کسی مدعی مالکیت خانهها و زمینهای مردم نیست، اما مسئولان محلی طالبان برای توجیه اقدامشان گفتهاند که زمینها و املاک مذکور متعلق به دولت است، زیرا حدود چهل سال قبل از سوی ساکنان کنونی این روستاها غصب شدهاند و اکنون باید دوباره به دولت مسترد گردند.
این نخستین بار نیست که هزارهها در افغانستان با سرکوب و کوچ اجباری روبهرو میشوند. از جمله بیش از یک قرن پیش، در روز ۲۵ سپتامبر ۱۸۹۳، عبدالرحمان خان، حاکم وقت افغانستان، دستور و فتوای قتلعام هزارهها را صادر کرده بود. بر اساس دستور عبدالرحمان خان، حدود ۶۲ درصد از جمعیت هزارههای افغانستان قتلعام شدند و زمینهای آنها به افراد وفادار به عبدالرحمان اهدا شد.
اکنون که هزارهها در حال یادبود از یکی از هولناکترین قتل عامهای تاریخ افغانستان هستند، کوچ اجباری مردم آن قوم از دایکندی، بیش از همه زنگ خطرِ تکرار تاریخ برای آنان است.
هزارهها همهساله از روزهای ۲۴ و ۲۵ سپتامبر، به عنوان «روزهای سیاه» یاد میکنند و امسال همزمان شدنِ کوچ اجباری صدها خانواده در دایکندی با این «روزهای سیاه»، باعث جلب توجه مردمان بیشتری به این رویدادها شده است.
افغانستان یک کشور چند قومی و چندفرهنگی است و تنشهای قومی، یکی از ابعاد جنگ طولانی در آن است. اکنون با گذشت ۱۲۸ سال از آن جنایات هولناک، بار دیگر زنگ خطر انتقامجویی قومی، جابهجایی جمعیتی و کوچاندنهای اجباری به صدا درآمده است. هرچند هزارهها در دولت نخست طالبان در سال ۱۹۹۸ میلادی نیز به صورت هدفمند در شهرهای مزارشریف و بامیان قتلعام شدند، اما به دلیل تطهیر طالبان در چندسال اخیر، تصور نمیشد که چنان اقداماتی بار دیگر از سر گرفته شوند.
کوچاندن اجباری هزارهها از ولایت دایکندی، خشم و نگرانیهای زیادی را در پی داشته است. عبدالطیف پدرام، رهبر حزب کنگره ملی افغانستان، در پیوند با این رویدادها میگوید که براساس طرح و ایده سران طالبان، کوچهای اجباری بیشتر و جابهجاییهای بزرگ جمعیتی در راه است. پدرام که دو دور نماینده بدخشان در مجلس نمایندگان افغانستان بوده است، میگوید آنچه اکنون در دایکندی میگذرد، در بدخشان نیز جریان دارد و بخشی از پروژه تقویت هژمونی یک قوم بر سایر اقوام در افغانستان است.
از سوی دیگر، سرسختی طالبان بر حفظ ساختار تکقومی در حکومت و انتقامجویی از مخالفانشان، ممکن است به پدید آمدن جنبشها و نیروهای ضدطالب در مناطق مختلف افغانستان بینجامد. کشتار شهروندان غیرنظامی در پنجشیر، غزنی، تخار، قندهار، و شهرهای مختلف افغانستان پس از تسلط طالبان بر افغانستان، خشم عمومی در برابر این گروه را افزایش داده است.
این رویدادها همچنین بیش از هر چیز دیگری، تلاشهای دستگاههای تبلیغاتی و دیپلماسی کشورهای منطقه از جمله ایران، روسیه، پاکستان، و چین را برای تطهیر طالبان، نقش بر آب میکنند.